شاید بهترین راه برای توصیف این سیستم نوین تولید، مقایسهی آن با تولید دستی و تولید انبوه باشد. یعنی با دو سیستم دیگری که بشر برای ساختن مصنوعات ابداع کرده است. میخواهیم با این دو سیستم بیشتر آشنا شویم:
تولید دستی
یک تولیدگر دستی (Craft Producer) از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطافپذیر استفاده میکند تا دقیقا آنچه را که مشتری میخواهد، بسازد، یعنی یک واحد در یک زمان. لوازم معمولی منزل، محصولات هنری و تزئینی و ماشینهای ورزشی عجیب و غریب، نمونههایی از این شیوه تولید هستند که امروزه ساخته میشوند. ایدهی تولید دستی را همه ما دوست داریم، ولی مشکل آن را نیز همه میدانیم: کالاهایی که به شیوهی دستی تولید میشوند چنانکه زمانی فقط خودرو به این شیوه تولید میشد، بسی گرانتر از توان خرید اکثریت ما هستند. و اینگونه بود در آغاز قرن بیستم تولید انبوه، به عنوان یک جانشین، هستی پذیرفت.
تولید انبوه
تولیدگر انبوه (Mass Producer) در طراحی محصولات از متخصصین ماهر استفاده میکند، اما این محصولات توسط کارگران غیرماهر یا نیمهماهری ساخته میشوند که ماشینآلات گران و تکمنظوره را هدایت میکنند. این محصولات همشکل ماشینی، در حجم بسیار بالا تولید میشوند. و چون ماشینآلات موردنیاز بسیار گرانند و نیز در مقابل اختلال، بسیار کمظرفیت، تولیدگر انبوه تاگزیر است محافظینی (buffers) به سیستم اضافه کند، تا یکنواختی روند تولید را بیمه کند، محافظینی نظیر موجودی اضافی (extra supples)، کارگران اضافی و فضای اضافی. از آنجا که تولید محصول جدید محتاج تغییر کل سیستم است، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد. از اینرو تولیدگر انبوه تا جایی که ممکن باشد، از نوآوری در طرح خودداری میکند. نتیجه اینکه محصول، به قیمت از دست رفتن تنوع و به دلیل وجود روشهای کاری که برای کارکنان ملالآور و فاقد روح است، ارزانتر در اختیار خریدار قرار میگیرد.
تولید ناب
در مقابل تولیدگر ناب (Lean producer) مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطافناپذیری دومی اجتناب میکند. بنابراین تولیدگر ناب، برای تولید محصولات بسیار متنوع، افرادی را از همهی سطوح سازمانی و با مهارتهای مختلف گرد آورده و به صورت گروهی به کار میگیرد، و نیز از ماشینآلاتی استفاده میکند که همبهطور فزاینده خودکار هستند و بسیار انعطافپذیر.
چرا واژه «ناب»؟
تولید ناب از اینرو «ناب» نامیده میشود که در مقایسه با تولید انبوه، هر چیز را به میزان کمتر مورد استفاده قرار میدهد ، این شیوه تولید، نیروی انسانی موجود در کارخانه، فضای لازم برای تولید، سرمایهای که صرف ابزارآلات میشود، نیروی مهندسی لازم برای بهوجود آوردن محصول جدید و زمان موردنیاز برای ساخت محصول جدید، همه و همه را به نصف تقلیل میدهد. همچنین در تولید ناب موجودیِ موردنیاز به کمتر از نصف میرسد, عیبها بسیار کمتر میشود و محصولات با تنوعی فزاینده تولید میشوند.
تفاوت تولید انبوه و تولید ناب
شاید درخور توجهترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب، تفاوت در اهداف نهایی این دو باشد. تولیدگران انبوه هدف محدودی را برای خود قرار دادهاند، و آن، همانا « به اندازه کافی خوب بودن » است. عبارتی که میتواند به این صورت تعبیر شود: شمار قابل قبول عیبها، بیشترین سطح قابلقبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان. در واقع استدلال آنها چنین است که کار بهتر، یا بیش از اندازه گران میشود یا فراتر از استعداد ذاتی انسان است.
در سوی دیگر، نگرگاههای تولیدگران ناب بر کمال مبتنی است، یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب، به صفر رساندن موجودی و تنوع بیپایان محصول. البته هیچ تولیدگر نابی تاکنون به این سرزمین موعود نرسیده است و چه بسا هرگز نرسد، اما میل همیشگی به کمال تا ایجاد تغییرات حیرتآور تداوم مییابد.
پیشنهاد ناباندیشان به شما
مقالات بیشتر در ارتباط با «مفهوم ناب»

مفهوم تولید ناب
رابطهی ميان توليد ناب، پنج اس و شش سيگما بخش اول: مفهوم تولید ناب توجه: اين نامه در پاسخ به کارشناسان فولاد خوزستان نوشته شده

اصول تفکر ناب
جيم ووماک و دان جونز در سال 1996 در کتاب بسیار مهم و کليدی خود «تفکر ناب: ريشه کن کردن اتلاف و آفرينش ارزش درسازمانها»

تاریخچه ناب
هر چند میتوان در دهه 1450 نمونههايي از تفکر صنعتی را مشاهده کرد اما هنری فورد نخستين کسی بود که واقعاً کل فرآيند توليد را