کتابهای رهبری و کوچینگ
همانگونه که دمینگ میگوید: «این شما هستید که باید سیستم را مدیریت کنید، سیستم خودش را مدیریت نمیکند». به همین دلیل شیوه مدیریت شما بر چگونگی عملکرد یک سیستم بسیار تاثیرگذار است و به همین دلیل یک مدیر باید نقش و وظیفه سنتیِ مدیریت را به نقش و وظیفه رهبری تبدیل کند. وظیفه رهبر این نیست که به کارکنان بگوید که کارشان را چطور انجام دهند، بلکه باید به آنها یاد دهد که چطور فکر کنند، به عبارت دیگر به جای اینکه مدام به دنبال استخدام نیروهایی با مهارت بالا باشد، باید کارکنان را در هر سطحی که هستند، با ابزار دانشِ واقعی، توانمند سازد.
حال این تعریف را با چیزهایی که از یک مدیر در یک سازمان دیدهاید مقایسه کنید! بله، در واقعیت به کمتر مدیری بر میخوریم که به معنایِ واقعی کلمه، رهبر باشد. صرفنظر از نوع کسب و کارها، مدیران معمولا 2 دسته هستند، مدیر مستبد و کنترلگر که حرف حرفِ خودش است و او است که تعیین میکند چه کاری باید چگونه انجام شود. و در مقابل، مدیر تفویضگرا و ظاهرا روشنفکر است که تمام مسئولیتها را بر عهده کارکنان میگذارد و دستشان را باز میگذارد تا هر کاری را هر طور که میخواهند انجام دهند و متعاقبا در زمان بروز مشکل هم آنها را تنها میگذارد. اما رهبر کسی است که بیشتر به مسئولیتپذیری اهمیت میدهد. او میکوشد با تجهیز خود و کارکنان به ابزارهای مناسب و دانش مورد نیاز، انعطافپذیر باشد و به جای فرمان دادن، رهبری کند. او در تمام مراحل با کارکنان همراه است و بهبود مستمر را در سازمان پیاده میکند و به آنها فرصت میدهد تا از طریق انجام دادن یاد بگیرند. به این نوع رهبر، رهبرِ ناب میگویند.
در ادامه کتابهایی در حوزهی رهبری و کوچینگ معرفی میشود. این کتابها مضامینی را پوشش میدهند که به کمک آنها …
1. یاد بگیرید چطور مثل یک رهبر فکر کنید،
2. یاد بگیرید چطور مثل یک رهبر رفتار کنید،
3. روشها و ابزارهای متفاوتی را به کارکنان یاد دهید تا در راستای تحقق استراتژیها و پیادهسازی بهبودهای مستمر و پایدار هدایت شوند،
4. و بتوانید در زمان بروز مشکلات و بحرانها از آنها به درستی حمایت کنید.