وقتی نخستین بار با مفهوم تولید ناب آشنا شدم ( به کمک آزاده رادنژاد) با خود گفتم: این است گم شده من. تا پیش از آن من کوشیدم از طریقت سیاست، ادبیات، فلسفه و اقتصاد به رشد کشورم کمک کنم. اما در همه این ها یک چیز کم بود: هیچ یک از این ها در عمل کمکی نمیکردند. اما تولید ناب به راستی چیز دیگری بود. من که تمام راهها را طی کرده بودم نیروی نهفته در این شیوه مدیریت و تفکر و تولید کالاها و خدمات را کشف کردم. در سال 1373 وقتی ما ترجمه و ویرایش کتاب “تولید ناب، ماشینی که جهان را تغییر داد” را تمام کردیم من دیگر به درستی راهی که انتخاب کرده بودم اطمینان داشتم.
از آن زمان شروع کردم به آموختن. آزاده رادنژاد کتاب تفکر ناب را ترجمه کرد و من آن را ویرایش کردم و تازه فهمیدم که چه قدر باید بیاموزم. با ترجمه هر کتاب، دانش من افزایش مییافت و از سوی دیگر در مییافتم که چه قدر چیزهای تازهای وجود دارد که باید یاد بگیرم. اما مشکل فقط این نبود: پیام تولید ناب از طریق کتاب به تنهایی منتقل نشده بود و من باید وارد یک عرصه تازه میشدم: آموزش آنچه که تا آنموقع آموخته بودم.
تا سال 1380 من فقط در حال یادگرفتن بودم و از سال 1380 با ترجمه و آموزش کتاب آموزش دیدن از عرصه ترجمه وارد عرصه آموزش شدم و برای نخستین بار آموزش واقعی تولید ناب در شرکت بهمن موتور با آموزش نقشه برداری جریان ارزش آغاز شد. تا آنجا که من میدانم این اولین آموزش رسمی تولید ناب و نقشهبرداری جریان ارزش در ایران بود.
تا سال 1383 من فقط آموزش می دادم (فهرست شرکتها در بخش مشتریان ما را ببینید) و درست آن موقع بود که فهیمدم این کار هم کافی نیست. با آموزش صرف هم کسی به عمق تولید ناب و اصول وابزارهای آن پی نمیبرد. پس نخستین تجربه عملی خود را به عنوان مربی ناب در شرکت ایران اگزوز تجربه کردم. با این که دانش و تجربه من به میزان کافی نبود، اما نتایج واقعا درخشان بود. نخستین سلول حرکت پیوسته را در شرکت ایران اگزوز پیاده کردیم و من خود به عینه دیدم که اتلافها چه راحت جلوی چشمان ما آب میشوند. (باز هم فکر میکنم این اولین تجربه پیادهسازی یک سلول ناب در ایران بود).
حالا من باید همزمان سه وظیفه را با هم انجام میدادم: هم ترجمه کتابهای اصلی و مهم ناب برای یاد دادن و یاد گرفتن، ارائه دورههای آموزشی اثربخش و ارائه خدمات مشاورهای که منجر به تغییرات واقعی شود. تنظیم و تخصیص وقت بین این سه به راستی سخت بود و هنوز هم هست. از سوی دیگر، تغییرات ناب و مفاهیم آن بسیار چالش برانگیز بود و من همزمان باید در هر سه جبهه به نوعی میجنگیدم.
در اینجا بود که چالش دیگری هم رخ نمود: ظهور مشاورینی که تولید ناب را بازار خوبی یافته بودند و وارد آن شده بودند اما دانش و تجربه کافی برای ارائه خدمات مربیگری ناب را نداشتند و مشاوران مدیریتی که با تفکر سنتی مدیریت هم چنان کمکی به هیچ شرکتی نمیکردند. دسته اول، بیش از هر کسی باعث بدفهمی اصول تولید ناب و تفکر ناب میشدند.
روزها میشد که تصمیم میگرفتم از این عرصه خارج شوم و یک کسب و کار کم دردسرتر و پولسازتر برای خودم پیدا کنم. اما در سال 1373 من با خود یک عهد بسته بودم: ایران را از طریق تولید ناب و تفکر ناب به کشوری تراز اول در جهان مبدل کنم. به غیر از آنها که به من میخندیدند، به جز دعوت های وسوسه بر انگیز کار در کشورهای دیگر، مشکل مقاومتها در میان سازمانها از همه بیشتر مرا نا امید میکرد.
حقیقت آن بود که شکستها و ناکامیابیها اگر بیشتر از موفقیتها نبودند کمتر نبودند. اما من به عهدم با خود و مردم کشورم وفادار ماندم. من باید این فلسفه و تفکر و شیوه مدیریت را در ایران ترویج میدادم و همگانی میکردم. در این میان، یارانی را هم از دست دادم که خسته و نا امید شده بودند. من تنها مانده بودم.
اما هستی هوشمند به ناگهان تیمی از کسانی را در کنار من قرار داد که به اندازه خودم نسبت به کشورشان وفادار بودند و به تولید ناب و تفکر ناب ایمان و باور داشتند. حالا دیگر تنها نبودم. ما طی چند سال اخیر با هم کارهای بزرگی کردیم: کتاب های خیلی مفیدی را منتشر کردیم، کارگاههایی را ارائه کردیم که به راستی در عمل مفید بودند و توانستیم در مقام مربی به موفقیتهای بزرگی در تحول به سمت سیستم ناب دست پیدا کنیم. مریم دربندی، معصومه دربندی، نوید احمدی، و همکارانمان در سایر شرکتها به ویژه سعید احمدی، احسان داداشی، وحید کاظمزاده، حسن شکاریار، مهرداد امینی، محمود قلیزاده، رضا اسدزاده، رنوار شهبازیان، باقر فتحی، محمد ضیایی و …. مهم ترین این افراد بودند.
اکنون نزدیک به سی سال از زمانی که من با خود عهد کردم که همچون پرومته روشنایی را به زمین آورم، میگذرد و افتخارم این است که بر عهد خود با خودم و مردم میهنم وفادار ماندم. اما این کافی نیست. اگر شما مردم ایران در نیابید که تولید ناب و تفکر ناب، تنها راه ایجاد تغییرات واقعی در کسب و کار و زندگی شما است، اگر نکوشید تا این شیوه مدیریت، رهبری و تولید کالاها و خدمات را بیاموزید، باید بدانید که یک گام هم به سمت بهتر کردن اوضاع خودتان و کشورتان برنخواهید داشت. ما باید هر یک بکوشیم در جایگاه خود به یک مبلغ تولید ناب و تفکر ناب مبدل شویم. ما باید در هر کاری که میکنیم اصول و ابزارهای آن را به کار بندیم. این تنها ما هستیم که میتوانیم به کمک هم کشوری را بسازیم که سرشار از ارزش و تهی از اتلاف باشد برای همه. هر راه دیگری فقط اتلاف وقت و انرژی است.
مهم نیست که شما چه کارهاید: مدیر یک صنعت بزرگ یا یک کارمند ساده در یک اداره. مهم آن است که با تمرکز بر شناسایی اتلافهای محیط کارتان و شناختن ریشه این اتلافها به کمک شیوه تفکر ناب و ابزارهای ناب، آنها را به طور ریشهای از بین ببرید. این کار فقط با تفاهم و توافق همه کسانی ممکن میشود که با آنها کار میکنید. پس وظیفه شما روشن است: تولید ناب و تفکر ناب و رهبری ناب را بیاموزید، آن را به همه یاد دهید و آن را در محل کار خود و زندگی خود پیاده کنید.
ما می توانیم به سرعت از پیشرفته ترین اقتصادهای جهان جلو بزنیم. این راه آسانی نیست، اما تنها راه است. هیچ راه دیگری وجود ندارد. اگر ژاپن اکنون به این سطح از پیشرفت اقتصادی رسیده است بیش از هر چیز آن را مدیون تولید ناب و مدیریت ناب و تفکر ناب است. پس وقت را با صرف انرژی در راه های دیگر هدر ندهید.
من در این راه سختیهای بسیاری را تحمل کردم اما سختیهای این راه در عین حال بزرگترین لذتها و پاداشهای زندگی من هم بودند. طی ده سال اخیر، ما در ناب اندیشان توانستیم از یک موفقیت به موفقیت دیگری دست یابیم. ما تولید ناب و تفکر ناب و مدیریت ناب را در مؤسسه خود نیز پیاده کردیم و دست آوردهای شگفتی هم به دست آوردیم. شما هم باید امتحان کنید. البته شما به نظم و تعهد نیاز دارید تا در این کار موفق شوید (البته به جز دانش ناب که ما مبانی و ابزارهای آن را برای شما فراهم آوردهایم و میتوانید با چرخی در وبسایت ما با همه آنها آشنا شوید).
زمانی جیم ووماک به من گفت که به دلیل روابط سیاسی بین ایالات متحده و ایران در خصوص ترویج ناب در ایران، نمی توانم به تو کمکی کنم. و من به او گفتم که تو با انتشار بهترین کتابها این کار را کردهای. ما ایرانیان مردمان با هوشی هستیم و این اصول و ابزارها در فرهنگ ما وجود دارد. او با شگفتی به من نگاه کرد و وقتی عزم مرا دید ادامه داد: من به تو اجازه میدهم که تمام کتابهای من و آثار لین اینترپرایز را برای مردم کشورت و اهل صنعت آن ترجمه و تهیه کنید و هر کمکی که بتوانم شخصا به تو خواهم کرد. اما من هرگز به کمک او نیاز پیدا نکردم. و اکنون میتوانم بگویم که دانش ناب من از بسیاری از متفکران ناب جهان که دوستان من هستند (از جمله مارک دلوزیو، جیم ووماک، دان جونز، مایکل باله، جفری لایکر، مایک رادر، داریل پاول و…) اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
و من این را مدیون همه شرکتهایی هستم که به من اطمینان کردند و امکان دادند با یکدیگر تجربه کنیم و یاد بگیریم، شرکتهایی چون ایران اگزوز، مهسار توسعه، اخشان، پارس سوییچ، بهمن موتور، رایانه صنعت، تشگاز، موتورسازان، آلیاژکار و بسیاری شرکتهای دیگر. از همه آنها سپاس گزارم.
من و همکارانم راهی طولانی طی کردهایم و راهی طولانی هم در پیش داریم. سال گذشته ما کتاب کارکنان را منتشر کردیم و از مطالب آن در کارهای خود استفاده کردیم، کتابی که قطعا به شما در مدیریت و رهبری کارکنانتان به سمت بهبودهای فزاینده و مستمر کمک خواهد کرد و امسال هم در بحبوحه دورهها و سمینارها و کارگاهها و مشاورهها توانستیم کتاب بسیار مهم مان، سفر یادگیری اثر جان شوک را ترجمه و منتشر کنیم. کتابی که در کمتر از یک ماه تمام چاپ اول آن به فروش رفت، کتابی که میتواند بهترین منبع برای شروع تحول ناب شما و سازمان و شرکت شما باشد.
من به راه خود ادامه میدهم چون به آن باور دارم و امیدوارم شما مردم میهنم نیز در این راه به من بپیوندید و ایرانی بازسازید آباد و در سطح کلاس جهانی. حالا شما میدانید چه طور. پس هیچ بهانهای ندارید. پس سال نو را با تولید ناب و تفکر ناب و فلسفه ناب شروع کنید و تغییرات واقعی ایجاد کنید. کتاب های ما، دانش ما و تجربه ما در کنار شما است و مهمتر از همه اکنون کتاب سفر یادگیری به شما نشان خواهد داد که چگونه این مسیر را طی کنید. پس شروع کنید یا به قول تایی چو اوهنو: فقط انجامش دهید.
سال نو مبارک و به امید ایرانی ناب، سرشار از ارزش و تهی از اتلاف
مدیر عامل موسسه ناب ایران
کاظم موتابیان