سوالات متداول

سوالات متداول

متداول‌ترین سوالاتی که از ما پرسیده‌اید

پاسخ این پرسش در بخش برنامه پیاده‌سازی توليد ناب آمده است.

 

 

اصول تفکر ناب در تمام صنایع توليدی و تمام صنایع غير‌توليدی، کاربرد دارند هرچند کاربرد آن‌ها در هر صنعتی، شرایط خاص خود را دارد. در واقع، بخش مهمی از موفقيت‌های اخیر تفکر ناب در صنایع غير توليدی، از جمله در امور درمانی و دولتی اتفاق افتاده است.

در اين باره، جان شوک، نویسنده کتاب آموزش دیدن و مدیر عامل مؤسسه لين اینترپرایز می‌گوید: «هر چند سیستم توليد تویوتا به عنوان یک سیستم توليدی معرفی شده است اما تفکر این سیستم یا همان توليد ناب برای هر وظیفه و عملکردی با موفقيت، قابل استفاده است. چه شما 15000 محصول در روز توليد کنید، چه 15 محصول و چه اصلا محصولی توليد نکرده و فقط یک شرکت خدماتی باشید، توليد ناب با موفقيت برای شما عمل می‌کند. توليد ناب می‌تواند با موفقيت عمل کند چون نه فقط یک شیوه توليد و مدیریت بلکه یک شیوه تفکر است، یک سیستم فلسفی کامل است. جدای از تکنیک‌های ناب، تفکر ناب به شما بینشی نوین ارائه خواهد کرد برای ارائه کالاها و خدمات، بینشی که از کف کارگاه فراتر رفته و شما را از تفکر قدیمی و منسوخ توليد انبوه فراتر می‌برد. توليد ناب یک سیستم انسانی است که بر مشتری و تقاضاهای نو به نو شونده او مبتنی است ودر آن، کارکنان داخل خط و بیرون آن نیز به عنوان مشتری در نظر گرفته می‌شوند.»

  1. ناب، قيچی کردن هزینه‌ها نیست: از همان آغاز نباید ناب را با شیوه نابخردانه قيچی کردن هزینه‌ها یکی بدانيد و قاطی کنید. با اين کار، شما هدف اصلی توليد ناب را که همان آفرینش ارزش برای مشتری همراه با حذف اتلاف است، از دست خواهید داد. به همين دليل، همزمان که شرکت‌ها به کمک ناب، منابع بیش‌تری را آزاد می‌کنند (نیروی انسانی، فضا و تجهیزات)، بهتر است به جای خلاص شدن از دست آنها، از اين منابع آزاد شده در کارهای ارزش‌آفرين تازه‌ای استفاده کنند از جمله در توليد محصولات جدید یا افزایش توليد از طریق ورود به بازارهای جدید یا حتی درون منبعی کردن بخشی از فعاليت‌هایی که به تأمين‌کنندگان سپرده بودند.

  2. ناب یک سیستم کامل است و نه تکنیک‌هایی منفرد و از هم جدا: روش دیگری که از همان آغاز باید از آن اجتناب کنيد استفاده از ابزارهای ناب به طور جداگانه است. مثلا با اينکه پنج اس می‌تواند از همان آغاز نتایج بسیاری برای شما در بر داشته باشد اما بهتر آن است که همزمان با پیشبرد سیستم حرکت پیوسته و استقرار سلول‌های توليدی، از اين تکنیک برای مدیریت دیداری و بهتر محیط کار خود استفاده کنيد. شما باید به کارکنان خود هدف اصلی از هر تکنیک را نشان دهید تا آنها را در انجام آن متقاعد کنيد. در غير این صورت، تمام دستاوردهای ناب را از دست خواهید داد.

  3. اسیر تکنیک نشوید و در چارچوب ایجاد یک جریان ارزش ناب، از تکنیک‌ها در کنار هم و با هم استفاده کنيد.

  4. ناب، یعنی بهبود بی پایان و نه فقط یک یا دو تکنیک در یک یا دو مرحله بهبود: بسیاری از کسانی که پیاده‌سازی توليد ناب را شروع می‌کنند، با يک سطح محدود کار خود را شروع می‌کنند (مثلا پیاده‌سازی یک سلول حرکت پیوسته) و این برای آغاز کار خوب است اما مشکل آن است که خیلی از آنها در این مرحله می‌مانند. به همین دليل باید مطمئن باشید که از همراهی یک مربی ناب با تجربه برخودار هستید و یک تیم بهبود ناب دارید که همواره به آینده بهبودها فکر می‌کنند و فرآیند بهبود را در این یا آن مرحله متوقف نمی‌کنند. این تیم بهبود باید به طور دائم، نقشه وضع موجود را ترسیم کنند ( هر وضع آینده‌ای خود پس از پیاده‌سازی به وضع موجود مبدل می‌شود) و آن را به یک وضع آینده مبدل سازند و همواره نگاهی به آینده داشته باشند.

برای اطلاع بیش‌تر از اشتباهات رایج به ويژه در ایران به نوشته کاظم موتابیان و آزاده رادنژاد به نام آفت‌های توليد ناب در ایران مراجعه کنيد.

درباره تفاوت‌ها و نحوه استفاده همزمان از شیوه‌های بهبود توليد ناب و شش سیگما می‌توانید به نوشته کاظم موتابیان با عنوان «تفاوت‌های میان تولید ناب، پنج اس و شش سیگما» مراجعه کنيد اما به طور کلی درباره توليد ناب و سایر شیوه‌های بهبود می‌توان گفت تفکر ناب، یک سیستم جامع بهبود است که می‌تواند مانند یک چتر، هر تکنیک بهبود دیگری را در برگیرد از جمله شش سیگما و سایر تکنیک‌های بهبود را . البته برای این کار باید شما به دانش ناب به طور کامل مسلط باشید و بتوانید در مراحل مختلف بهبود و در چارچوب یک رهیافت سیستمی از هر تکنیکی به خوبی و در راه رسیدن به هدف خود استفاده کنید.

توليد ناب يک شیوه تفکر برای شناسایی و حذف اتلاف و انجام درست فعاليت‌های ارزش‌آفرین است و شما باید هر تکنیکی دیگری را در راستای این طرز تفکر و درچارچوب یک برنامه بهبود جامع ناب، مورد استفاده قرار دهید.

اما درباره توليد چابک. در واقع، آنچه که به نام توليد چابک شناخته می‌شود و پاره‌ای از اساتید ام آی تی آن را مطرح کرده‌اند، چیزی جز دادن نامی تازه به همان تکنیک‌های ناب نیست. در واقع، مجموعه اهداف و برنامه‌های توليد چابک، چیزی جز دادن بیانی تازه به مفاهیم ناب نیست از جمله پاسخ دهی سریع به تغييرات تقاضای مشتری که فقط از طریق پیاده‌سازی تکنیک‌های ناب، قابل دستیابی است. شاید مهم‌ترين ويژگی آنچه که به نام توليد چابک شناخته می‌شود استفاده از آی‌تی برای برقراری ارتباط بهتر و نزدیک‌تر به مشتریان و یکپارچه سازی سیستم توليد و فروش از این طریق است. با اینهمه شما را به توجه به این نکته جلب می‌کنیم که تمام مطالب مطروحه در این باره، فقط بحث درباره کاربرد یک ابزار و توجه بیش‌تر بر روی انعطاف‌پذیری سیستم است و در این میان نباید فراموش شود که هر تکنیکی باید با محک مبارزه با اتلاف و آفرینش ارزش، مورد ارزیابی قرار گیرد که یعنی، تکنیک‌های مطروحه در هر روش بهبودی باید باعث کاهش اتلاف و آفرینش ارزش بیش‌تر برای مشتری شود که در این صورت، ناب است و در غير این صورت، جز افزایش هزینه‌ها و کاهش رضایت مشتری و در نهایت، کاهش سودآوردی شرکت، نتیجه‌ دیگری در بر نخواهد داشت. و استفاده از دنیای مجازی یا آی تی، اگر باعث کاهش اتلاف شود، کاملا ناب است و اگر نشود نتیجه‌ای جز افزایش مشکلات و کاهش انعطاف‌پذیری شرکت، نخواهد داشت.

این سؤال، به راستی مهم‌ترين و بزرگترین چالشی است که ناب با آن مواجه است. در این باره دو نویسنده نامی ناب، یعنی فردی بالی و مایکل بالی چنین می‌گویند:

«بسیار سخت است که بین مشکلات تکنیکی توليد ناب و مشکلات انسانی آن تمایز قائل شویم. در واقع، این دو از هم جدایی ناپذیرند.» به همين دليل، شاید سؤال درست این باشد: چه می‌توان کرد که ناب را به فرهنگ یک شرکت مبدل کنیم؟ این سؤالی است که همه کسانی که ناب فکر کرده و ناب عمل می‌کنند با آن مواجه هستند. با این‌که درباره توليد ناب تا به حال بسیار نوشته شده است، اما در همه آن‌ها ناب‌اندیشی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. بسیاری از افراد وقتی مفاهیم ناب را با شرایط خاص خود مقایسه می‌کنند به این نتیجه می‌رسند که این مفاهیم در شرایط خاص آنها قابل پیاده‌سازی نیست. در چنین وضعیتی باید به آنها کمک کرد که درک کنند توليد ناب در شرایط خاص آنها هم قابل پیاده‌سازی است.

یکی از مهم‌ترين مفاهیمی که ووماک و جونز مطرح کرده‌اند این است که تفکر ناب، فقط یک جعبه ابزار نیست، بلکه یک طرز فکر و یک شیوه حل مسئله است. به تعبیر دیگر، فارغ از این‌که مشکلات چگونه تعریف و شناسایی می‌شوند باید افراد را مطمئن کنید که اين مشکلات حتما حل شدنی هستند. برای مثال، یک مدیر کارخانه به طور سنتی مشکلات خود را این طور حل می‌کند: اعداد و ارقام را بررسی می‌کند و کارخانه را از موجودی‌ها پر می‌کند تا به خاطر مشکلات داخلی یا تأمین‌کننده با توقف مواجه نشود. این شیوه باعث می‌شود که او همواره در دفترش بماند، بر اساس ارقام مدیریت کند، به توليد در دسته‌های بزرگ رو آورد و غیره. اما رهیافت ناب، کاملاٌ این شیوه را دیگرگون می‌کند. مدیر کارخانه قبلی ما حالا باید فقط به میزانی توليد کند که مصرف شده است، نباید بگذارد که هیچ مشکلی به وجود آید یا یک اپراتور به تنهایی با مشکلی مواجه شود و باید به طور دائم تمام فرآیندها را بهبود دهد. چنین تغييراتی برای چنین مدیر کارخانه‌ای به راستی تغییراتی مهم و دراماتیک محسوب می‌شوند. او اکنون برای اینکه بتواند مشکلات را حل کند باید بخش مهمی از وقت خود را در کف کارگاه بگذراند تا بتواند مشکلات را به خوبی درک کند، و تیم‌های کاری را وادار کند که دقيق‌تر عمل کنند و عملیات خود را بهبود بخشند.

به همین دليل و همان طور که دیدید، پیاده‌سازی توليد ناب هم یک چالش تکنیکی و هم یک چالش انسانی است. تغییر، از طریق شیوه شناسایی مشکل شروع می‌شود. افراد باید بتوانند مشکلات را از دیدگاه ناب، شناسایی و حل کنند. به تعبیر دیگر باید بتوانند ناب نگاه کنند. این همان چیزی است که جان شوک و مایک رادر در کتاب خود، آموزش دیدن، به آن «گنجی گن باتسو» می‌گویند، یعنی برو به گمبا و خودت ببین. مهم‌ترين تأکيد کتاب کارخانه ناب هم همین است.

برای دیدن و شناسایی مشکل و حل ریشه‌ای آن، هر کسی در شرکت باید دیدگاه خود را به شکل بنیادین تغییر دهد.  برای نمونه کارخانه‌ای را در نظر بگیرید که می‌خواهد حرکت و کشش را به کمک کانبان، سوپرمارکت، توليد سلولی و … پیاده کند. تا اینجا که مشکلی نیست؟ اما حالا تصور کنید که یک مسئول حمل مواد می‌خواهد بیاید و یک ظرف مواد را با استفاده از کانبان از داخل سوپرمارکت قطعات بردارد و متوجه می‌شود که ظرف قطعه در سوپرمارکت نیست. بر طبق سیستم، او باید برود و از موجودی محافظ یا ایمنی، قطعه مورد نیاز خود را بردارد. اما این کار باعث می‌شود که سیستم کششی، درست کار نکند. اگر در این شرایط بخواهید که سیستم کششی درست کار کند باید او به دنبال آن باشد که ریشه مشکل را شناسایی کند و بفهمد که چرا ظرف قطعه در سوپرمارکت در محل خود قرار ندارد.

در چنین شرایطی هر کس در شرکت، باید خوب دیدن را یاد بگیرد و بتواند از نگاه یک ناب‌اندیش به اتفاقات کف کارگاه نگاه کند تا بتواند ریشه‌های مشکلات را شناسایی کند. خیلی از مردم، عاشق تکنیک‌های ناب هستند: کانبان، سوپرمارکت، سلول حرکت پیوسته. اما چیزی که خیلی از آنها نمی‌دانند این است که بدون استفاده از روش حل مشکل ناب، هیچ یک از اینها به درستی کار نمی‌کنند. به همین دليل، در هر حدی از پیاده‌سازی توليد ناب که قرار داشته باشید، شما باید خوب دیدن و شیوه تفکر ناب را یاد بگیرید، تفکر ناب و شیوه دیدن ناب، بزرگترین ویژگی ای است که شما باید در تمام کارکنان خود ایجاد کنید.

برای این قسمت از بحث، توصیه می‌کنیم این کتاب‌ها را به ترتیب بخوانید: تفکر ناب ، آموزش دیدن، کانبان از آغاز تا پایان و کارخانه ناب.

ما در مؤسسه ناب ايران کوشیده‌ایم بهترین کتاب‌هایی را که برای تکمیکل دانش ناب خود به آنها نیاز دارید برای شما به فارسی منتشر کنیم. برای آشنایی با این منابع می‌توانید به بخش فروشگاه سایت مراجعه کنید. همچنین اگر می‌خواهید مستقيماً دانش ناب را از مربیان برجسته ایرانی کسب کنید می‌توانید در دوره‌های کارگاهی ما شرکت کنید. برای اطلاعات بیش‌تر به بخش آموزش سایت مراجعه کنيد.

طی سه دهه گذشته، ما این امکان را داشته‌ایم که در مقام مربی و مشاور ناب، با چندین شرکت داخلی در فرآیند پیاده‌سازی ناب، همکاری کنیم و بخشی از این همکاری‌ها به نتایج قابل توجهی منجر شده‌اند. بخشی از این همکاری‌ها به دلایلی موفق نبوده‌اند و یا موفقیت‌هایی هم وجود داشته‌اند که به دليل مشکلات مختلف، باقی‌نمانده و از دست رفته‌اند. اما در هر صورت، این موفقيت‌ها نشان می‌دهند که تفکر ناب در ایران و شرایط خاص آن نیز قابل پیاده‌سازی است و بیش از هر چیزی، میزان موفقيت به وجود سه عامل مهم الزامات ناب شدن بستگی دارد: وجود عامل تغییر، وجود بحران و وجود دانش ناب کافی.

پیمایش به بالا