وقتی کار خود را تازه آغاز کرده بودم، اهمیت استانداردسازی را نمیدانستم. به همین دلیل وقتی در شرکت «ایران اگزوز» اولین سلول حرکت پیوسته را طراحی و پیادهسازی کردم، اصلاً به استاندارد کردن عملیات جدید فکر هم نکردم. البته آن سلول، تا آنجا که میدانم، همچنان به کار خود ادامه داد اما بهبود بیشتری در آن اتفاق نیافتاد.
سپس به اهمیت کار استاندارد، هم برای شناخت وضع موجود و هم برای تثبیت عملیات بهبودیافته، پی بردم. شاید بهترین تجربه من در این مورد به شرکت «تشگاز» مربوط میشود. اما در همینجا هم میان «استاندارد» و «استانداردسازی» فرق مهمی قائل نشدم و به همین دلیل، استانداردها به برگههای کار استاندارد مبدل شدند و تنها مراعات میشدند، بیآنکه زمینهساز بهبود جدیدی شوند؛ به خصوص بهبودهایی که از دل خط تولید بیرون بیاید و توسط خود اپراتورها و سرپرستها پیشنهاد شود.
تفاوت کلیدی: «کار استاندارد» در برابر «استانداردسازی»
سرانجام در همین شرکت «تشگاز» بود که برای نخستین بار به تفاوت واقعی استانداردها، کار استاندارد و استانداردسازی پی بردم. کار استاندارد، یعنی تعیین دقیق نحوه انجام یک عملیات و زمان انجام آن به همراه تعیین دقیق موجودیهای در جریان ساخت بین هر ایستگاه کاری. اما استانداردسازی یک چرخه پویا و شامل مراحل زیر است:
چهار ستون اصلی فرآیند استانداردسازی
- تدوین و بهبود استاندارد: تدوین استاندارد وضع موجود و بهبود آن به نحوی که کار با کمترین اتلاف انجام شود.
- به اشتراکگذاری مؤثر: به اشتراکگذاری این استاندارد به بهترین شکل، به نحوی که همه آن را بفهمند، بپذیرند و مراعات کنند.
- ممیزی و کنترل انحراف: ممیزی کار استاندارد به نحوی که هر گونه انحراف از آن به موقع شناسایی، علل آن شناخته شده و برطرف شود.
- بهبود مستمر استاندارد: بهبودی که به خصوص توسط خود کارکنان مربوطه شناسایی و ارائه شود و منجر به اصلاح کار استانداردِ بهبودیافته قبلی گردد. این همان چرخه بهبود مستمر است.
مطالعه موردی: پیادهسازی استانداردسازی در شرکت تشگاز
در مرحله دوم پیشبرد ناب در شرکت «تشگاز»، ما به اهمیت استانداردسازی واقف شدیم و آن را آغاز کردیم. برای این کار اقدامات زیر را انجام دادیم:
- بازنگری استانداردها: برای عملیات کاری هر ایستگاه، برگههای کار استاندارد را توسط خود اپراتورها و سرپرستها بازنگری کردیم.
- آموزش کار استاندارد: مطابق روش دقیق آموزش کار استاندارد، این استاندارد جدید را به اپراتورها آموزش دادیم و به هر گونه ابهام و سوالی که داشتند پاسخ دادیم؛ تا آنجا که تمام اپراتورهای داخل یک سلول تولیدی، قادر به انجام کار استاندارد برای هر سه ایستگاه کاری شدند.
- دیداریسازی استانداردها: استانداردهای هر ایستگاه کاری را به شکلی روشن و دیداری در معرض دید اپراتورها قرار دادیم و از ایشان خواستیم که هر روز صبح یک بار آنها را مرور کنند.
- ایجاد فرآیند ممیزی لایهای: یک فرآیند ممیزی همپوشانه یا لایهای تعریف کردیم تا استاندارد بودن کار و سایر تجهیزات و امکانات به طور مرتب ممیزی شود و هرگونه مغایرت و مشکلی به موقع شناسایی گردد.
- تبدیل مشکلات به فرصت بهبود: هم این ممیزیها و هم هر مشکلی که در سلولها اتفاق میافتاد را به وسیلهای برای حل مسئله و ایجاد بهبودهای جدید مبدل کردیم.
نتایج و چشمانداز آینده: از تثبیت تا تحول
از اینجا به بعد بود که فرصتهای بهبود جدید، دائماً شناسایی شدند؛ بهبودهایی که تا تغییر شیوه کامل سفارشگیری، برنامهریزی و کنترل تولید پیش رفتهاند. البته تا همگانی کردن کار استاندارد و استانداردها در تمام فرآیندها و به ویژه فرآیندهای غیر تولیدی هنوز راه درازی در پیش داریم. اما من مطمئنم که این تجربه منحصر به فردِ رفتن از تدوین صرف استانداردها و کار استاندارد به «استانداردسازی»، میتواند شرکت تشگاز را به شرکتی دائماً در حال تغییر و بهبود مبدل کند؛ شرکتی که به الگویی قابل ارائه برای سازمان ناب و تولید ناب در ایران و جهان مبدل شود.
استانداردسازی را برای نجات کسبوکارتان به کار بگیرید.
اگر شما هم از مشکلات بیپایان، نامعلوم بودن کار درست از نادرست، کیفیت متغیر و پرنوسان، توقف دائمی خط تولید و بهطور کلی هزینههای تمامنشدنی اتلافها خسته شدهاید، باید استانداردسازی را در کنار سایر تکنیکهای ناب به کار برید. سال گذشته ما بهترین منبع برای این کار را ترجمه و منتشر کردیم: کتاب «استانداردسازی». من مدعی نیستم که با خواندن صرف این کتاب، شما کار استاندارد و استانداردسازی را خواهید آموخت، اما مطمئنم به کمک این کتاب میتوانید وارد این مرحله مهم از تحول و تعالی سازمانی بشوید. یادگیری واقعی فقط از طریق انجام دادن، اشتباه کردن و اصلاح کردن برای شما اتفاق خواهد افتاد.
کاظم موتابیان