موفقیت در بحران: ۴ اصل کلیدی از استفان کاوی برای کسب نتایج قابل پیش‌بینی

هر تابستان، جمعیت پرشوری از دوچرخه‌سواران در رقابتی شرکت می‌کنند که قرار است بزرگ‌ترین آزمون استقامت انسانی باشد: مسابقه تور دو فرانس. وقتی دوچرخه‌سواران در نواحی هموار و آفتابی رکاب می‌زنند، همچون جوخه سربازها هنوز در کنار هم قرار دارند. اگرچه بعضی‌ها برای جلو زدن تلاش می‌کنند، اما گروه اصلی با آهنگی قابل پیش‌بینی به پیش می‌رود.

اما دیری نمی‌پاید که آزمون سخت کوهستان پیش می‌آید. رویارویی با آب و هوای متغیر، شیب‌های تند و مسیرهای طاقت‌فرسا، زنجیره دوچرخه‌سواران را از هم جدا می‌کند. در این شرایط سخت است که گروه‌های برتر، جلو می‌افتند و جایگاه واقعی خود را پیدا می‌کنند.

سازمان شما نیز بارها با چنین شرایطی روبرو خواهد شد. دنیای کسب‌وکار امروز، همان “شرایط سخت کوهستانی” است. ما به سوی جهانی در حرکتیم که در آن، مدیریت در شرایط عدم قطعیت یک مهارت حیاتی است و بحران‌های آینده ممکن است از هر آنچه تاکنون تجربه کرده‌ایم، سخت‌تر باشند.

راز رهبران بزرگ در شرایط نامطمئن چیست؟

اینجاست که قدر و منزلت رهبران بزرگ آشکار می‌شود. چه چیز این رهبران را متمایز می‌کند؟ آن‌ها حتی در شرایط نامطمئن و متغیر، بر اصولی قطعی و محکم تکیه می‌کنند و درحالی‌که می‌دانند جهان غیرقابل پیش‌بینی است، اما به نتایج قابل پیش‌بینی دست می‌یابند.

اما چگونه؟ قبل از پاسخ به این پرسش، باید دریابیم چرا بسیاری در جدال با کوهستان، شکست می‌خورند. بی‌شک مشکل در میزان توانایی آن‌ها نیست. فرق تیم‌های بازنده و برنده را می‌توان در یک عبارت خلاصه کرد: فقدان عملکرد منضبط.

اعضای یک تیم برنده باید بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند، روی هدف تیم متمرکز باشند و از هر فرصتی برای پیش‌برد استراتژی خود استفاده کنند. در غیر این صورت، اشتباهات کوچک، روی هم جمع شده و شکست‌های بزرگ را به ارمغان می‌آورند.

چهار خطر اصلی که در کمین کسب‌وکار شماست

تحقیقات گسترده موسسه فرانکلین‌کاوی روی هزاران سازمان نشان می‌دهد که شرکت‌ها در شرایط بحرانی، مانند تیم‌های دوچرخه‌سواری تور دو فرانس، با چهار خطر مهم روبرو هستند:

۱. شکست در اجرا

داشتن یک استراتژی خوب کافی نیست. چالش اصلی، اجرای استراتژی است. آیا تیم‌های شما واقعاً می‌توانند آن را اجرا کنند؟ در هر سازمانی، گروهی از افراد هستند که استراتژی را اجرا می‌کنند، گروهی هرگز آن را اجرا نخواهند کرد و یک گروه میانه هم وجود دارد. موفقیت شما در گرو به حرکت درآوردن همین گروه میانه است.

۲. بحران اعتماد

در شرایط نامطمئن، سطح اعتماد پایین می‌آید و این به معنای کند شدن همه چیز است. به علت بحران اعتماد، بازار سهام سقوط می‌کند و افراد اعتماد خود را به سازمان‌های خود از دست می‌دهند. در یک جاده پر دست‌انداز، همه از سرعت خود می‌کاهند. افزایش اعتماد در تیم در این شرایط، یک مزیت رقابتی بزرگ است.

۳. فقدان تمرکز

وقتی منابع و افراد کمتری دارید، دچار اغتشاش بیشتری می‌شوید. افراد سعی می‌کنند دو یا سه کار را همزمان انجام دهند. کسی که دو کار را با هم انجام می‌دهد، نصف فردی تمرکز دارد که یک کار را انجام می‌دهد و در نتیجه، احتمال آن که هر کار به خوبی انجام شود نیز نصف می‌شود. این فقدان تمرکز، انرژی تیم را هدر می‌دهد.

۴. ترس فراگیر

رکود اقتصادی باعث رکود روانشناختی می‌شود. افراد نگران از دست دادن شغل، پس‌انداز بازنشستگی و حتی خانه خود هستند. این نگرانی‌ها برای شما گران تمام می‌شود، چون درست وقتی نیاز دارید افراد شما تمرکز و تعهد داشته باشند، آن‌ها تمرکز و تعهد خود را از دست می‌دهند. مدیریت ترس کارکنان در این دوران، یکی از وظایف اصلی رهبران است.

این چهار خطر به یکدیگر دامن می‌زنند: بحران اعتماد، محرک ترس است. ترس، تمرکز را از بین می‌برد و فقدان تمرکز، اجرای استراتژی را به خطر می‌اندازد.

چهار اصل کلیدی برای موفقیت در بحران

برای موفقیت “در کوهستان”، باید بتوانید این خطرات را پیش‌بینی کرده و با تکیه بر چهار اصل کلیدی، از آن‌ها اجتناب کنید:

اصل اول: اولویت‌ها را به بهترین شکل اجرا کنید.

شرکت‌های برنده برای خود “اهداف بلندمدت” (Goals) ساده‌ای تعیین می‌کنند و بارها آن‌ها را مورد بازنگری قرار می‌دهند. آن‌ها درعین‌حال، برای خود “اهداف کوتاه‌مدت” (Targets) روشنی تعریف کرده و یک سیستم پیگیری قوی برای رصد پیوسته نتایج ایجاد می‌کنند. در این شرکت‌ها، همه اعضای گروه، اهداف را می‌شناسند و نقش خود را در رسیدن به آن‌ها می‌دانند.

اصل دوم: با سرعت اعتماد حرکت کنید.

اعتماد پایین، سرعت همه‌چیز را کم می‌کند و هزینه‌ها را بالا می‌برد. اما وقتی سطح اعتماد بالا می‌رود، همه‌چیز سرعت می‌گیرد و هزینه‌ها پایین می‌آیند. سازمان‌های برنده، سازمان‌هایی هستند که می‌توانند وقتی شرایط اقتصادی تغییر می‌کند، به سرعت وارد عمل شوند و پیشاپیش به این تغییرات واکنش نشان دهند.

اصل سوم: با کمترین امکانات، بیشترین را به دست آورید.

البته همه سعی می‌کنند از کمترین امکانات، بیشترین استفاده را ببرند، اما سؤال اصلی این است: “بیشترین از چه چیزی؟” پاسخ، بیشترین چیزی است که مشتریان شما واقعاً به آن ارزش می‌دهند. شرکت‌های موفق کاملاً بر ارزش تمرکز می‌کنند. آن‌ها فقط کم نمی‌کنند، بلکه ساده هم می‌کنند و از پیچیدگی‌هایی که ارزشی برای مشتری و کارکنان ندارد، می‌کاهند.

اصل چهارم: ترس را کاهش دهید.

ریشه رکود روانشناختی این است که افراد احساس می‌کنند هیچ کنترلی بر آنچه برایشان اتفاق می‌افتد، ندارند. سازمان‌های پیروز به افراد کمک می‌کنند سد ناامیدی را بشکنند و روی آن چیزی تمرکز کنند که می‌توانند بر آن اثر بگذارند. اگر مأموریت و استراتژی‌ای که به عهده افراد گذاشته می‌شود، برای آن‌ها قابل باور باشد، مشتاقانه انرژی خود را صرف رسیدن به نتیجه می‌کنند.

نتیجه‌گیری: کسب نتایج قابل پیش‌بینی در دنیای غیرقابل پیش‌بینی

اگر در مورد زندگی، یک چیز قطعی وجود داشته باشد، همانا عدم قطعیت است. گروه‌های برتر، مانند دوچرخه‌سواران برتر، بدون توجه به شرایط، کارها را بدون نوسان و به بهترین نحو انجام می‌دهند. این مقاله درباره به دست آوردن نتایج قابل پیش‌بینی در زمان‌های خوب و بد بود. چگونه؟ می‌توانید به این چهار اصل اعتماد کنید. آن‌ها تغییر نمی‌کنند و هرگز ناامیدتان نخواهند کرد.

قدم بعدی در مسیر یادگیری شما

آنچه خواندید، چکیده‌ای از اصول کلیدی کتاب “موفقیت در بحران” بود. این کتاب به هر یک از این چهار اصل مهم و نیز به برنامه‌ای که به شما کمک می‌کند هر اصل را به کار برید، یک فصل کامل اختصاص داده است. یادگیری این اصول، یک سرمایه‌گذاری ارزشمند برای آینده حرفه‌ای شماست.
[برای خرید کتاب “موفقیت در بحران”، از اینجا اقدام کنید]

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پیمایش به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x