توليد انبوه، سيستمی است که در آن برای دستيابی به صرفهجويي ناشی از مقياس، در هر بار تبديل و يا ارسال از يک فرآيند به فرآيند ديگر، محصول در دستههای بزرگ, توليد و ارسال میشود. اين امر باعث میشود حجم موجودیهای بين فرآيندی در طول جريان ارزش، زياد شده و هرچه تنوع محصول بيشتر شود، بر حجم آنها افزوده شود. در اين سيستم، محدوديتهای جدی بسياری در مسير بهبود کيفيت محصول ايجاد میشود. به طور خلاصه اين محدوديتها عبارتند از: پنهان شدن عيوب و عدم امکان ردگيری آنها برای شناسايي علل و زمان بروز آنها، توليد دستهای عيوب، عدم حساسيت نسبت به عيوب ( به دليل استفاده از ذخايری که بروز عيوب در آن مشکل خاصی را ايجاد نمیکنند)، تقدم اهداف کمی و بروز عيوب در انبارشها و نقل و انتقالها و…. .
در واقع در توليد انبوه، امکانات محدودی برای بهبود کيفيت وجود دارد و در يک ساختار توليد انبوهی، امکان بهبود کامل کيفيت وجود نخواهد داشت. به تعبير ديگر، در سيستم توليد انبوه يا توليد دسته و صف فقط میتوان به سطح معينی از بهبود کيفيت دست يافت (هر چند خيلی سريع، همين سطح نيز از دست خواهد رفت) و دستيابی به سطوح بالاتر بهبود کيفيت، مستلزم صرف هزينه و انرژی زيادی است ( انواع بازرسیها و دوبارهکاریها) که باعث میشود در اين سيستم, کيفيت گران تمام شود.
اما چه اتفاقی میافتد وقتی با ايجاد حرکت پيوسته در جريان ارزش محصول, موجودیها حذف شده و يا به يک حداقل کاملاً تحت کنترل تقليل يابند. در اين حالت، کيفيت به يک ضرورت داخلی مبدل میشود. هر چه سطح موجودیها کمتر شود، حساسيت کل جريان ارزش نسبت به کيفيت و بروز عيوب بالاتر رفته و دستيابی به عيوب صفر به يک ضرورت مبدل میشود. بدين سان، توليد ناب خود به بستری برای بهبود کيفيت محصول مبدل شده و موانع توليد انبوه در مقابل دستيابی به کيفيت کامل و صددرصدی را از بين میبرد.
پوکا- يوکه خود در چنين شرايطی متولد شد و تکنيکهای آن برای جلوگيری از بروز عيوب ابداع شد تا در يک حرکت پيوسته تک واحدی يا با موجودی حداقلی از ايجاد اختلال در حرکت محصول جلوگيری شود. پوکا- يوکه حاصل ضرورت بود ضرورتی که نه تنها محيط رقابتی توليد خودرو در ژاپن آن را ايجاد کرده بود بلکه سيستم توليد ناب در داخل شرکت نيز آن را فراهم آورده بود.
از اين رو ما با توجه به مشاهدات خود تأکيد میکنيم که تکنيکهای خطاناپذیرسازی فقط در يک جريان ارزش ناب شده است که واقعاً اثربخش خواهند بود. در يک سيستم توليد دسته و صف به کمک اين بهبودها فقط میتوان به دستآوردهای اندکی دست يافت که خيلی زود در جای ديگر در انبارها و حمل و نقلهای متعدد از بين میروند. به همين دليل ما تأکيد میکنيم که قبل از آغاز هر گونه تلاش برای استفاده از تکنيکهای ضد خطا نخست به بهبود کل جريان ارزش خود از طريق استقرار توليد ناب توجه کنيد و از ابزارهای ضد خطا برای حفظ و تداوم اين سيستم استفاده کنيد. در غير اين صورت، شما فقط بهبودهايي اندک و متزلزل در بخشهايي از جريان ارزش خواهيد داشت که ممکن است هرگز به کل جريان ارزش محصول تسری پيدا نکنند و به صورت کاهش هزينهها، افزايش کيفيت محصول نهايي و تحويل به موقع به دست مشتری شما نرسيده و رضايت واقعی وی را به همراه نداشته باشند.
مسير درست بهبود بر اساس مطالعات و تجارب ما اين است: نخست خانوادههای محصول خود را شناسايي کرده و جريان ارزش جداگانه هر يک از آنها را با استفاده از ابزار نقشهبرداری جريان ارزش مورد تجزيه و تحليل قرار داده و با ايجاد حرکت پیوسته، کشش و همواری در اين جريان ارزش تمام موانع ساختاری بهبود کيفيت را از بين ببريد. سپس از ابزارهای ضد خطای مطروحه در کتاب پوکا یوکه ( و همجنين ساير ابزارهای کايزن فرآيندی ناب همچون کاهش زمان تبديل، دستيابی به خرابی صفر يا TPM و …) در جهت تحقق و حفظ ويژگیهای حرکت پیوسته و کشش و همواری در جريان ارزش هر خانواده محصول استفاده کنيد. آنگاه خواهيد ديد که اين ابزارها تا چه حد اثربخش بوده و تا چه حد باعث خواهند شد که دستيابی به عيوب صفر بدون هر گونه هزينه اضافی ممکن شود.
کاظم موتابيان
با سلام
مطالب گفته شده بسیار عالی بودند اما مهم تر از همه برای ناب شدن باید ابتدا تفکر افرا سازمان به خصوص مدیریت ناب شود یعنی جهت اجرا کردن تولید ناب باید به مهمترین عامل که نیروی انسانی می باشد توجه خاص شود و آن در اولویت قرار گیرد نه اینکه نیروی انسانی همانند سوگلی ها باشند.
ممنون جناب قایدی، دوست و همکار گرامی بنده در شرکت تشگاز
واقعیت های شرکت تشگاز هم نشان داد که عدم توجه به نیروی انسانی به عنوان سرمایه تولید ناب، باعث چه اثرات مخربی خواهد شد.
کاظم موتابیان